اولویت بندی در زندگی زناشویی
زندگی زناشویی، رابطه ایست عاشقانه میان زن و مرد که باید راه های تداوم و تحکیم آن را آموخت و در زندگی به کار بست. یکی از این راه ها، اولویت بندی در زندگی است. با ما همراه باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.
ارتباط عاشقانه و صمیمانه راهی است برای قوت بخشی ارتباط زناشویی است.
اولویت های زندگی و تغییر خواسته ها
حفظ رابطه نزدیک و صمیمی مسئولیتی است که برخی آن را، با فرضیات خام درک می کنند. برخی اینگونه تصور می کنند که بدون هچگونه تلاشی، عشق و صمیمیت و نیز تمایلات جنسی که بیانگر رابطه است، در تمام زندگی مشترک جریان خواهد داشت.
این فرض شتاب زده است و دائما ناکامی ها و دیگر مشکلاتی را که به صورت اجتناب ناپذیری در روابط رخ می دهد، افزایش می دهد. در حالی که رابطه گسترش می یابد و همسران از شور صمیمیت جدید، لذت می برند، موارد زیادی برای بحث کردن و کشف یکدیگر باقی می ماند.
این فرض شتاب زده است و دائما ناکامی ها و دیگر مشکلاتی را که به صورت اجتناب ناپذیری در روابط رخ می دهد، افزایش می دهد. در حالی که رابطه گسترش می یابد و همسران از شور صمیمیت جدید، لذت می برند، موارد زیادی برای بحث کردن و کشف یکدیگر باقی می ماند.
[صمیمیت جنسی همسران]
بلندپروازی ها و علایق مشترک به همراه جاذبه جنسی که شخص احساس کرده، کمک می کند تا حسی به وجود آید که منجر به صمیمیت جنسی شود. از آنجایی که افراد عاشق روی شباهت ها تمرکز می کنند و معتقدند که تفاوت ها اهمیت ندارند، درست در موقع بحران، روی نقاطی که با یکدیگر اتفاق نظر ندارند، متمرکز می شوند. وقتی یک رابطه شکل می گیرد، افراد کمتر و کمتر در صدد کشف یکدیگر بر می آیند.
[راهکار تداوم زندگی]
اگر یک زوج بخواهند به رابطه تداوم بخشند، عاقلانه است که روی جنبه های مثبت رابطه تمرکز کنند و در بهبود سازش و مصالحه کوشش کنند. در صورت امکان بهترین کار این است که به تفاوت ها اجازه دهیم تا یکپارچه شوند و فرصتی برای پیشبرد علایق و فعالیت های دیگر شود که خود باعث افزایش سازش می شود. در رابطه جدید درک مزایایی که فرد آنها را کسب کرده از جمله اعتبار، همکاری و ارضای میل جنسی آسان است.
برای نمونه، زمانی که رابطه جدیدی آغاز می شود تا به صمیمیت و دوست داشتن عمیق برسد، دوستان نزدیک اغلب به چشم نمی آیند، جاه طلبی شغلی جلوه کمتری پیدا می کند، سرگرمی ها کنار گذاشته می شوند و روابط خانوادگی بی اهمیت تلقی می شود. در صورتی که به این موارد توجه نشود، خسارات ناشی از آن قابل توجه خواهد بود. به خاطر پختگی رابطه ممکن است ارزیابی محاسن به آهستگی دستخوش تغییرات شود و هزینه اینگونه رابطه ها در دو سطح شناختی و عاطفی بیشتر نمود پیدا کند. تغییرات پنهانی، دوستان همکار، تفریحات و ظهور مجدد خانواده های گسترده، به عنوان مؤلفه های مهم نادیده گرفته می شود.
یکی از دلایل افزایش مشکلات این است که هر فرد به دنبال هدف خود در رابطه است و دیگران، دوستان، فعالیت ها و اهداف، تهدیدی برای رابطه به شمار می روند. دو طرف در وهله نخست به عنوان عناصر اصلی در کنار یکدیگر هستند. و اینها می تواند دلایل افزایش مشکلات باشد. اخیرا یکپارچگی افراد کم رنگ شده، در کجا افراد شانه خالی می کنند؟
به علت آنکه هر فرد به دنبال امیال و جاه طلبی خودش است و بخش اعظم توانایی های فرد در یک رابطه متعهدانه به همکاری همسرش بستگی دارد، دغدغه نسبت به اینکه سایر افراد چه واکنشی نشان می دهند افزایش یافته و همین انتظار هم می رود. یک یا هر دو ممکن است از طریق امیال تعارضی همسرشان احساس مقید بودن و نسبت به تقویت تعهدشان به شدت احساس ناامنی کنند. تا زمانی که اعتماد و عشق به خاطر بی ثباتی ها متلاشی نشده، ضروری است که رابطه باز تداوم داشته باشد. به طور کلی، لذت بردن از ایجاد رابطه با دیگران بدون کار و از خودگذشتگی عملی نیست. اگر آنها به تعهدات پایبند باشند، به یکدیگر امکان می دهند تا از یکدیگر شناخت پیدا کند، همان چیزی که در آغاز آشنایی، عاشق آن بودند.
صرف زمان، صداقت و ارتباط باز با یکدیگر آنها را قادر می سازد تا از خوشی ها و راحتی و صمیمیت لذت ببرند، تعهد دائمی به نزدیکی و رابطه جنسی، مستلزم ارتباط کاملا صادقانه باز است. از این رو آنها ممکن است به طور کامل لذت ها را تجربه کنند. از دیگر چالش ها، تغییر اولویت های زندگی است که به طرز اجتناب ناپذیری خود را به عنوان نقش تکاملی نشان می دهند.
برای همسران جوان، رابطه ممکن است در دوره خوش دانشگاه یا حتی زودتر شکل گیرد. در حالی که زوج های میانسال چالش های منحصر به فرد خودشان را تجربه می کنند. برای افراد جوانی که اوقات فراغت بیشتر و تعهدات مالی کمتری دارند، این یک فرصت به شمار می رود. از نگاه عشاق جوان تعهدات مالی رو به افزایش و مقدار آن از میزان درآمد بیشتر است. دغدغه های شغلی بر زندگی بسیاری از همسران میانسال سایه افکنده، به علاوه، پرورش بچه می تواند، صمیمیتی را که یک زوج از طریق زندگی در کنار هم حفظ کرده اند، دچار فرسایش کند. از آنجایی که اولویت های زندگی افزایش می یابد، نیاز زوج برای ایجاد حمایت و اعتباردهی افزایش اما زمان و انرژی برای ایجاد حمایت و اعتباردهی، کاهش می یابد. با گسترش روابط، دیگر اولویت ها روی زمان و توانایی گسترش روابط، می تواند اختلال ایجاد کند.
تا جایی که در زندگی روزمره مان با خودمان عهد می بندیم بیشتر از آنچه که می توانیم، کار انجام دهیم. سپس سایر موارد را کنار گذاشته و روی رابطه متمرکز می شویم.
برای نمونه، زمانی که رابطه جدیدی آغاز می شود تا به صمیمیت و دوست داشتن عمیق برسد، دوستان نزدیک اغلب به چشم نمی آیند، جاه طلبی شغلی جلوه کمتری پیدا می کند، سرگرمی ها کنار گذاشته می شوند و روابط خانوادگی بی اهمیت تلقی می شود. در صورتی که به این موارد توجه نشود، خسارات ناشی از آن قابل توجه خواهد بود. به خاطر پختگی رابطه ممکن است ارزیابی محاسن به آهستگی دستخوش تغییرات شود و هزینه اینگونه رابطه ها در دو سطح شناختی و عاطفی بیشتر نمود پیدا کند. تغییرات پنهانی، دوستان همکار، تفریحات و ظهور مجدد خانواده های گسترده، به عنوان مؤلفه های مهم نادیده گرفته می شود.
یکی از دلایل افزایش مشکلات این است که هر فرد به دنبال هدف خود در رابطه است و دیگران، دوستان، فعالیت ها و اهداف، تهدیدی برای رابطه به شمار می روند. دو طرف در وهله نخست به عنوان عناصر اصلی در کنار یکدیگر هستند. و اینها می تواند دلایل افزایش مشکلات باشد. اخیرا یکپارچگی افراد کم رنگ شده، در کجا افراد شانه خالی می کنند؟
به علت آنکه هر فرد به دنبال امیال و جاه طلبی خودش است و بخش اعظم توانایی های فرد در یک رابطه متعهدانه به همکاری همسرش بستگی دارد، دغدغه نسبت به اینکه سایر افراد چه واکنشی نشان می دهند افزایش یافته و همین انتظار هم می رود. یک یا هر دو ممکن است از طریق امیال تعارضی همسرشان احساس مقید بودن و نسبت به تقویت تعهدشان به شدت احساس ناامنی کنند. تا زمانی که اعتماد و عشق به خاطر بی ثباتی ها متلاشی نشده، ضروری است که رابطه باز تداوم داشته باشد. به طور کلی، لذت بردن از ایجاد رابطه با دیگران بدون کار و از خودگذشتگی عملی نیست. اگر آنها به تعهدات پایبند باشند، به یکدیگر امکان می دهند تا از یکدیگر شناخت پیدا کند، همان چیزی که در آغاز آشنایی، عاشق آن بودند.
صرف زمان، صداقت و ارتباط باز با یکدیگر آنها را قادر می سازد تا از خوشی ها و راحتی و صمیمیت لذت ببرند، تعهد دائمی به نزدیکی و رابطه جنسی، مستلزم ارتباط کاملا صادقانه باز است. از این رو آنها ممکن است به طور کامل لذت ها را تجربه کنند. از دیگر چالش ها، تغییر اولویت های زندگی است که به طرز اجتناب ناپذیری خود را به عنوان نقش تکاملی نشان می دهند.
برای همسران جوان، رابطه ممکن است در دوره خوش دانشگاه یا حتی زودتر شکل گیرد. در حالی که زوج های میانسال چالش های منحصر به فرد خودشان را تجربه می کنند. برای افراد جوانی که اوقات فراغت بیشتر و تعهدات مالی کمتری دارند، این یک فرصت به شمار می رود. از نگاه عشاق جوان تعهدات مالی رو به افزایش و مقدار آن از میزان درآمد بیشتر است. دغدغه های شغلی بر زندگی بسیاری از همسران میانسال سایه افکنده، به علاوه، پرورش بچه می تواند، صمیمیتی را که یک زوج از طریق زندگی در کنار هم حفظ کرده اند، دچار فرسایش کند. از آنجایی که اولویت های زندگی افزایش می یابد، نیاز زوج برای ایجاد حمایت و اعتباردهی افزایش اما زمان و انرژی برای ایجاد حمایت و اعتباردهی، کاهش می یابد. با گسترش روابط، دیگر اولویت ها روی زمان و توانایی گسترش روابط، می تواند اختلال ایجاد کند.
تا جایی که در زندگی روزمره مان با خودمان عهد می بندیم بیشتر از آنچه که می توانیم، کار انجام دهیم. سپس سایر موارد را کنار گذاشته و روی رابطه متمرکز می شویم.
[احیای عشق و صمیمیت در زندگی]
برای احیاء عشق و صمیمیتی که در مراحل اولیه رابطه تعریف شده، خوب است به فعالیت هایی که همسران در زمان شناخت یکدیگر، از آن لذت می بردند مراجعه کنیم. وقتی زندگی خیلی پیچیده می شود پرورش رابطه، نمی تواند یکی از اولویت هایی باشد که زوج انرژی خود را صرف آن کند. اما، نادیده گرفتن تعهد، در تخریب صمیمیت سهم بسزایی دارد و ممکن است لحظات خوشی را که همسران به صورت دوره ای تجربه کرده اند، تحت الشعاع قرار دهد. علاوه بر این، همسران ممکن است در مقابل گسترش و حفظ رابطه، از خود مقاومت نشان دهند.
عذاب وجدان زمانی است که همراه با پرستار کودک، فرزند خود را ترک می کنند. والدین می توانند به خودشان یادآور شوند که آنها از طریق الگودهی انتخاب ها و رفتارها برای حفظ رابطه متعهدانه، به فرزندانشان خدمت بزرگی می کند. فرزندان آنها از شادتر زیستن، داشتن والدین خرسند و در دراز مدت از طریق یادگیری اهمیت حفظ رابطه پویا، سود خواهند برد.
عذاب وجدان زمانی است که همراه با پرستار کودک، فرزند خود را ترک می کنند. والدین می توانند به خودشان یادآور شوند که آنها از طریق الگودهی انتخاب ها و رفتارها برای حفظ رابطه متعهدانه، به فرزندانشان خدمت بزرگی می کند. فرزندان آنها از شادتر زیستن، داشتن والدین خرسند و در دراز مدت از طریق یادگیری اهمیت حفظ رابطه پویا، سود خواهند برد.
نویسنده: پاول ر. پلوسو
منبع: کتاب «پیمان شکنی» (مداخلات درمانی برای بحران های زناشویی)
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}